آرادبرندینگ بزرگترین شرکت در زمینه فرهنگ سازی و توسعه صادرات در ایران با بیش از ۴۰۰ نفر پرسنل ثابت و حقوق بگیر و با بیش از 18 هزار نفر نیروی دور کار با ۱۶ سال سابقه فعالیت در زمینه تجارت برندسازی و صادرات
ویرایش اطلاعات شرکتمن مدت کوتاهی با بعضی مدیران و کارمندان شرکت آراد برندینگ تعامل داشتم. جلوی دوربین و ضبط فیلم نقش انسانهای شریف و حرفهای را بازی میکنند، اما در هنگام کار شخصیت واقعیشان را نشان میدهند که بیادب و بددهن هستند و رفتار حرفهای ندارند.
بیشتر مدیران و کارمندان شرکت آراد برندینگ اساساً رشتهای نامرتبط با امور بازاریابی و تجارت دارند.
شغل شما به عنوان کارمند این است که باید مهارت مخزنی مشتریان بلد باشی تا 1% از 1 میلیارد پولی که به نفع آراد برندینگ از مشتری گرفتی به شما بدهند. اگر اشخاصی هم در تجارت موفق شدند به خاطر تلاش و عُرضه و سختکوشی خودشان بوده است که بدون استفاده از تبلیغات این شرکت هم میتوانستند به آن برسند.
در منطقه طایقان قم باشگاه اسبسواری و بیلیارد دارند که انسان را به یاد پولشویی اخلالگران اقتصادی ایران میاندازد که احتمالاً در مجموعه تلویزیونی «هفت سر اژدها» دیدهاید.
پرسش مهم که هنوز هیچکسی پاسخی برای آن ندارد این است که این ساختمانها و محوطههای اسبسواری و بیلیارد پرهزینه با این همه امکانات با کدام پول ساخته یا خریده شده است و این شرکت در این مورد فاقد شفافیت مالی است.
سه سال کار در یک شرکت بزرگ و به ظاهر بینالمللی، پرده از حقیقتی تلخ برداشت؛ حقیقتی درباره فساد اخلاقی، استثمار نیروی انسانی و سوءاستفاده از سرمایه مردم.
مدیر واحد بینالملل و فساد سیستماتیک
مدیر بینالملل این مجموعه، فردی بود که شهرتی تاریک داشت. (عین، شین).
رفتار او با کارکنان مرزهای اخلاقی را به طور کامل در هم شکسته بود. به زنان مجموعه، حتی متأهلها، پیشنهادهای شرمآور میداد و هیچ ابایی از ایجاد فضایی مسموم نداشت. شبها پیامکهای نامناسب ارسال میکرد و به بهانه صمیمیت، خطوط قرمز اخلاقی را یکی پس از دیگری زیر پا میگذاشت. گفته میشد که دهها پرونده سوءرفتار اخلاقی علیه او وجود دارد؛ پروندههایی که هرگز رسیدگی نمیشدند.
یکی دیگر از مدیران مدام حرفهای معنوی عجیب و غریب میزد و البته جای تعجب زیادی نداشت چون چندین سال پیش مدیران به جرم فرقه سازی، توهین به ولی، ارتباط نامشروع جنسی و کلاهبرداری، دستگیر شده بودند و با پابند ازاد بودند.
تحقیر به عنوان فرهنگ سازمانی
مدیران ارشد با بهکار بردن الفاظ رکیک، فحش و توهین، کارکنان دختر و پسر را تحقیر میکردند. این رفتار نه تنها اصلاح نمیشد بلکه به عنوان نشانهای از صمیمیت تلقی میشد. جو ناسالم و مسمومی که باعث فرسایش روحی و روانی نیروها میشد.
کلاهبرداری و هوا فروشی
پشت ظاهر درخشان شرکت، روشهای کلاهبرداری پنهان جریان داشت. سرمایهگذاران داخلی و خارجی پولهای کلان پرداخت میکردند، اما در قبال آن هیچ ارزش واقعی دریافت نمیکردند. در واحد بینالملل بارها شاهد بودم که چگونه تاجران داخلی مبالغ زیادی را واریز میکردند، اما در نهایت با وعدههای توخالی و طرحهای خیالی مواجه میشدند. اصطلاح «هوا فروشی» برای این روشها کاملاً برازنده بود.
قوانین سختگیرانه و رفتارهای متناقض
کارکنان برای کوچکترین تأخیر، حتی یک دقیقهای، باید جریمههای سنگین و غیرمنطقی میپرداختند؛ جریمههایی که هیچ نسبتی با عدالت نداشتند. ماندن اجباری تا ساعت ۱۰ شب، آزمونهای بیپایان از سایت داخلی شرکت و فشارهای روانی شدید، همه بخشی از زندگی روزانه نیروها بود.
سیاستهای پوشش؛ از افراط تا ریاکاری
تا مدتی پوشش سختگیرانه الزامی بود؛ عباهای بلند، حجاب کامل، حتی رعایت پوشش مچ دست و اصرار به چادر. اما یکشبه همه چیز تغییر کرد و آزادی کامل اعلام شد. حالا فیلمها و تصاویر تبلیغاتی شرکت، زنانی را نشان میداد که هیچ نشانی از همان قوانین گذشته نداشتند. این تغییر ناگهانی پرده از ریاکاری و سوءاستفاده از ارزشها برداشت.