آکادمی یاسان موسسه ای آموزشی است که در زمینه ارائه خدمات آموزش برنامه نویسی و علوم کامپیوتر در تهران و شهرستان ها فعالیت می کند. آموزش های این موسسه به روشی کاملا نوین و بر اساس به روزترین تئوری ها و استانداردهای آموزشی روز دنیا می باشد. بخش مهمی از آموزش ها در این موسسه به شیوه ترکیبی از فضای مجازی و حضوری (Blended) انجام می گردد. در حال حاضر تعدادی از بهترین مدارس غیر انتفاعی تهران تحت پوشش آموزش های این موسسه بوده و موسسات معتبری در جهت تعالی فرزندان کشورمان مشاوره های روانشناختی و علوم کامپیوتر با آکادمی یاسان همکاری می کنند.
ویرایش اطلاعات شرکتیه مجموعه آموزشی بدون هرگونه مزایا و حقوق مناسب که فقط عمر و وقت آدم رو هدر میدن. مدیران بی سوادی که با جو سعی میکنن چند برابر ازت کار بکشن. به وقتش به دردشون نخوری پرتت میکنن بیرون و همهی قول هایی که بهت دادن رو فراموش میکنم و اونا راهشو بلدن کاری میکنن که خودت درخواست خروج بدی
مزایا:
معایب:
پیوند یکتای این تجربهی کاریبه نسبت کار و انرژی که ازتون میخوان، حقوق ناچیزی پرداخت میکنن و انتطارات بالایی هم ازتون دارن. شما رابط بین والدین و شرکت هستید و عملا هر مشکلی که باشه دو طرف از چشم شما خواهند دید. اگه کار کردن با بچهها رو دوست دارید و وقت خالی زیادی دارید و انتظار حقوق خاصی ندارید خوبه وگرنه نه پیشرفت خاصی میکنید و نه تجربه ارزشمندی میشه براتون.
مزایا: امکان دورکاری
معایب: بیمه نکردن حقوق ناکافی عدم امنیت شغلی ساعت کاری بالا پایه حقوق کم عدم پیشرفت
پیوند یکتای این تجربهی کاریآکادمی یاسان، فضای بسیار صمیمانه ای داره و بدون اینکه از مربی هاشون هزینه ای بگیرن، بهشون همه موارد برنامه نویسی رو یاد میدن. خیلی ام به مربی هاشون احترام میذارن و درکل همه رفتاراشون بر پایه رفاقت و احترامه. واقعا آدم کیف میکنه باهاشون.
امیدوارم همه جوونا مخصوصا دانشجوها،بتونن همچین فضایی رو تجربه کنن.
مزایا: پرداخت حقوق به موقع زمان کاری شناور امکان دورکاری محیط دوستانه حجم کاری مناسب فرهنگ سازمانی مناسب برگزاری دورههای آموزشی امکان یادگیری و رشد
معایب:
پیوند یکتای این تجربهی کاریفضای متفاوت و خوب برای بچه ها با امکان پیشرفت اونا و اگه علاقمند به تدریس هستید فضای خیلی خوبی با امکان ساعت کاری منعطف، فضای کاری صمیمانه . طبیعتا باید کار با بچه ها رو دوست داشته باشید و امکان پیشرفت در آکادمی براتون فراهمه
بخصوص برای دانشجو ها و کسایی که میخوان کار پاره وقت داشته باشن خیلی مناسب هست
مزایا: زمان کاری شناور
معایب: پایه حقوق کم
پیوند یکتای این تجربهی کاریفضای کار دوستانه و علاقه همگی افراد از صدر تا زیل به پیشرفت و بهبود و یادگیری فضایی است که علاوه بر رشد به عنوان یک شرکت به رشد افراد حاظر در مجموعه نیز اهمیت می دهد. تشویش یا استرس به هیچ عنوان حاکم نیست.
مزایا: بیمه پرداخت حقوق به موقع زمان کاری شناور امکان دورکاری تیم صمیمی محیط دوستانه دسترسپذیری خوب محل کار صبحانه رایگان ناهار رایگان امکان یادگیری و رشد
معایب:
پیوند یکتای این تجربهی کاری
واقعا یاسان کاری داره میکنه که خانواده ها به هیچ مجموعه آموزشی نتوانند اعتماد کنند. همه ناراضی . از جو داخل مجموعه که دیگه نگم براتون. همه ویژگی های یه محل کار سمی رو با هم دیگه داره.
جالبه همه تجربه های مثبتی که برای این مجموعه در این صفحه درج شده در یک روز ثبت شده . که غیر حرفه ای هست.
پرداخت حقوق نصف نصف و نا منظم می باشد.
نصف اول ماه پرداخت میکنن نصف دوم مشخص نیست.
اگر قسط دارید یا اجاره نشینید علاوه بر میانگین حقوق پایین این نکته را هم بدانید.
یک ساله از شرکت رفتم ولی باهام تسویه نمیکنن.هرچقدر پیگیری میکنم مدام میگن پول نداریم. انگار فقط با شکایت باید حق طبیعی خودمون رو بگیریم. واقعا برای خودم متاسفم.
راهی که میروید به صد شوق و اضطراب
ما بازگشتهایم از آن، خسته و خراب
راهی که میروید به صد شوق و اضطراب
ما بازگشتهایم از آن، خسته و خراب
راهی که میروید به صد شوق و اضطراب
ما بازگشتهایم از آن، خسته و خراب
مزایا: بیمه
معایب: محیط غیر حرفهای عدم امنیت شغلی عدم پیشرفت بی نظمی کاری حقوق ناکافی عدم پرداخت به موقع حقوق مشکلات مالی شرکت مدیریت ضعیف بد قول شرکت کوچک
پیوند یکتای این تجربهی کاریدر بخشی از مسیر کاری ام در محیطی فعالیت کردم که در ظاهر یک مجموعه حرفهای بهنظر میرسید، اما در عمل با چالشهایی روبهرو شدم که نگاه من به فرهنگ سازمانی، همکاری تیمی و مدیریت منابع انسانی را عمیقاً تغییر داد. تجربهای که شاید برای برخی افراد عادی باشد، اما برای کسی که به رشد، یادگیری و شفافیت اهمیت میدهد، نقطه عطف محسوب میشود.
در آن محیط، دورویی، پشت سر گویی، جابهجایی حرف، تظاهر و نوعی سیاستبازی سطحی بهعنوان هنجار پذیرفته شده بود. افرادی که در این فضا دوام می آوردند معمولاً کسانی بودند که هویت و ارزش فردیشان بهطور کامل به کار در همان مجموعه گره خورده بود. از نظر روانشناسی، این موضوع قابل توضیح است: وقتی فرد خارج از محیط کار تخصص عمیق، مهارت قابل ارائه یا امنیت شغلی ندارد، محیط فعلی تبدیل میشود به تنها منبع اعتبار، کنترل و احساس ارزشمندی او. همین وابستگی شدید باعث میشود هر تغییری حتی کوچک برای او تهدید تلقی شود.
در چنین شرایطی، ورود فردی با ایدههای تازه، نگاه متفاوت یا استانداردهای حرفهایتر، میتواند ساختار روانیِ این افراد را دچار اضطراب کند. چرا که تفاوت، تلویحاً ناکارآمدی آن سیستم را آشکار میکند. در نتیجه، به شکل ناخودآگاه مکانیسمهای دفاعی فعال میشوند: حذف، تخریب، شایعهسازی، بیاعتبارکردن و هر اقدامی که بتواند «محدوده امن هویتی» افراد را حفظ کند.
در این تجربه، آموختم که همیشه مشکل از توانمندی یک فرد نیست؛ گاهی مشکل از اکوسیستمی است که از رشد میترسد. محیطی که منابع مالی، شفافیت، نظم و مهارت واقعی در آن جایگاه چندانی ندارد، برای کسانی مناسب است که بیشتر به بقا فکر میکنند تا پیشرفت. و بههمین دلیل هر کسی که بهدنبال یادگیری، مسئولیتپذیری، یا کار حرفهای باشد، ناخواسته با مقاومت و انرژی منفی روبهرو میشود.
در کنار همهی اینها، با مدیران و مدیران میانی روبهرو شدم که بدون داشتن دانش یا تجربهی لازم، هر مسئولیتی را میپذیرفتند و وارد هر کاری میشدند؛ حتی اگر کوچکترین آشنایی با آن نداشتند. فضایی ایجاد شده بود که دقیقاً مصداق «تو شهر کورها، یکچشمی پادشاست»؛ کافی بود کسی فقط کمی بلندتر حرف بزند تا خودش را صاحبنظر مطلق بداند. حضور این مدیران بهجای اینکه مسیر را روشن کند، کار را پیچیدهتر میکرد. تصمیمهایی از روی حدس، دخالتهایی بدون فهم موضوع، و اصراری عجیب که همهچیز طبق نظر آنها پیش برود. درحالیکه گاهی واقعاً «مورچه چیه که کلهپاچهش چی باشه» و کسی که هنوز اصول اولیه را نمیشناسد، برای سایرین تصمیم میگرفت.
واقعیت این است که وقتی مدیریت تبدیل میشود به ابزاری برای جبران کمبودهای شخصی، جای رشد برای هیچکس نمیماند. چنین مدیرانی معمولاً از متخصصها میترسند؛ چون تخصص یعنی معیار سنجش، و معیار سنجش یعنی احتمال دیدهشدن ضعفها. نتیجهاش فضایی میشود که در آن بهجای اعتماد و یادگیری، همه مجبورند مراقب باشند کوچکترین اشتباه مدیر را به «چشم خطر» تبدیل نکنند. این تجربه برای من فقط یک درس کاری نبود؛ فهمیدم نبودِ دانش در مدیریت چه فقط یک مشکل فنی نیست مسئلهای انسانی است که میتواند روی روحیه، انگیزه و پیشرفت یک تیم سایه بیندازد.
بیانگیزگی در سازمان موج میزند، چون اکثر افراد فقط «هستند که باشند» و منتظر شرایط بهتر یا فرصتهای دیگرند. حجم بالای تعدیل نیروها، عدم تسویهحساب با کارمندان قبلی و رفتارهای ناعادلانه، اعتماد و امنیت روانی را نابود کرده و حس میشود که تصمیمها نه بر اساس شایستگی، بلکه بر پایه روابط و ترس گرفته میشوند. نتیجه واضح است: انرژی، تعهد و رشد واقعی در چنین محیطی نابود میشود.
این بهترین تجربه کاری من بود تا شناخت عمیقتری از روانشناسی سازمانی، دینامیک قدرت و رفتارهای پنهان در محیطهای کاری بهدست بیاورم. همچنین باعث شد در انتخاب محیطهای بعدی، تنها به عنوان شغلی نگاه نکنم؛ بلکه به سلامت فرهنگی، شفافیت فرآیندها، وجود مسیر پیشرفت و بلوغ رفتاری تیم توجه ویژهای داشته باشم.
امروز بهعنوان فردی که تجربه حضور در محیطهای سالم و ناسالم را داشته، بهخوبی میدانم که چه نوع فضایی میتواند بستر رشد واقعی باشد. و مهمتر اینکه، چه عواملی نشانههای آشکاری از یک محیط کاری ناسازگار هستند عواملی که اکنون با دقت و آگاهی بیشتری آنها را تشخیص میدهم.
وقتی کامنتها و بازخوردهای مثبت را میبینم، حس میکنم تجربه واقعی یک نفر پشت آنها نیست. لحن، شباهت محتوا و تکرار الگوها نشان میدهد که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا بازتاب تجربه واقعی افراد. این موضوع باعث میشود اعتماد به روایت واقعی کارمندان یا مشتریان از دست برود و تصویر شفاف از وضعیت واقعی سازمان یا محصول شکل نگیرد.