بانک پاسارگاد حاصل یک تفکر 8 ساله است که از سال 1376 توسط مدیران یا راهبران فکری آن پایهگذاری شده و از نیمه دوم سال 1383 گامهای اجرایی برای تاسیس بانک برداشته شد. بانک پاسارگاد به موجب مجوز 2849/ه مورخ 1384/6/22 بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، با سرمایه 3500 میلیارد ریال که تماماً پرداخت شده است فعالیت خود را آغاز نمود که از این رقم 2000 میلیارد ریال به وسیله موسسان پرداخت شده و 1500 میلیارد ریال با پذیرهنویسی همگانی به وسیله 34000 نفر خریداری شده است. در حال حاضر سرمایه بانک پاسارگاد 65.520 میلیارد ریال میباشد.
ویرایش اطلاعات شرکتمن سه مرحله مصاحبه رفتم. مصاحبه اول و دوم خوب پیش رفت. در مصاحبه سوم سوال بسیااار عجیبی پرسیدن. اینکه چرا تاریخ فارغ التحصیلی شما با تاریخ صدور مدرک تحصیلی یکی نیست. خب صد در صد تاریخ فارغ التحصیلی و تاریخ صدور مدرک یکی نیست مخصوصا در مقطع ارشد که تا مقاله اوکی نشه ما نمیتونستیم برای صدور مدرک اقدام کنیم. چند بار این سوالو از من پرسیدن و من همچنان توضیح دادم و گفتم روند صدور مدرک در دانشگاه به این شکل است و گفتن ما قانع نشدیم!! من هم گفتم از دانشگاه استعلام کنید. یکی از مصاحبه کننده ها که یک خانم بود عصبانی شدن و برخورد خییلی نامناسبی کردن که از یک پرسنل بانک واقعا بعییده! همچنین گفتن مدرک شما که ارشد صنایع هست برای بانک یک مدرک پایین به حساب میاد! در کل برخورد مصاحبه کننده ها خیلی نامناسب بود.
بیش از ۴۰ دقیقه مصاحبه تخصصی دارند به همراه سوالایی از خود بانک و البته بیشتر روانشناسی شخصیتی انجام میشه، به تمام حرکات و رفتارهای شما توجه میشه، اینکه چقدر با مسائل بانکی روز آشنایی دارید، نحوه تعاملتون با مشتریا چطوری خواهد بود، سوالات زیاد بود، زیاد سخت نبود، مثلا سوئیفت را پرسیدند که توضیح دادم، ولی بیشتر سوالات محور شناخت شخصیت بود و روانشناسی
اگر صبور نیستید اصلا مصاحبه نرید، به انواع مختلف روانشناسی روی شما انجام میشه، به ریزترین حالت و رفتار شما توجه میشه، بسیار جای خوبیه، به سرمایه انسانی خیلی اهمیت میدهند، همکاران بسیار خوبی داره، مدیرعامل خیلی خوبی داره تمام همکارا دوستش دارن، رئیسای شعبه اکثرا از خود همکاران جوان انتخاب شدند و کار کردن باهاشون خوبه، در کل تجربه خوبیه، ولی در عین حال برای اینکه با افراد مختلفی از مردم سروکار دارید سخته و بعضی مشتریا خیلی اذیت میکنن، نیاز به دقت خیلی زیاد داره چون مسائل مالیه
دو مرحله مصاحبه بود. بیشتر سوالات شخصیتی و روانشناسی و کمی هم سوالات مربوط به بانکداری و مالی مثلا ال سی. خیلی ریز و با دقت سرتا پا و مدل حرف زدن و همه چیتون و برانداز میکنن. براشون اینکه چطور با مشتری برخورد خواهی کرد مهم بود. کلا بانک پاسارگاد اینکه خیلی ناز مشتری رو بکشی براشون مهمه . تو تجربه ی خودم در کار شعبه بارها پیش امد که حق با من کارمند بود و نباید کار مشتری انجام میشد (حالا بدلیل ناقص بودن مدارک یا…) ولی رئیس اونجا اصرار میکرد که انجام بدید . خب وقتی در بخشنامه خود بانک گفته که فلان کار حتما فلان مدارک رو میخواد و من بدون اونها انجام بدم بعدا اگر کلاهبرداری اتفاق بیفته یقه ی مارو خواهند گرفت و این تناقض ها استرس زا بود واقعا
من بعد از چندسال کار کردن اونجا استعفا دادم چونکه تجربه خوبی نداشتم از کار در اونجا. من در قسمت شعبه کار میکردم و متاسفانه با کارمندای شعبه رفتار خوبی نداشتن خیلییی سختگیریهای بیخودی داشتن که واقعا عرصه رو بهت تنگ میکرد. بین کارمندای ستاد و شعبه خیلی تبعیض میذاشتن طوری شده بود که اکثر کارمندای شعبه درخواست میدادن برن ستاد که البته موفق نمی شدن. کار با ارباب رجوع هم اخلاقیات خاصی می خواد واقعا باید صبور باشی .شایر برای شخصیتهای درونگرا رو اعصاب باشه. سختیهای کار مالی هم در بانک اینه که خیلی باید دقت کنی چون تقاص اشتباه مالی ات رو جیب مبارکت باید پس بده
ویژگیهایی که براشون مهم بود:
اینکه چطوری با مشتری برخورد خواهی داشت و چقد بنظر خوش برخورد یا صبور یا…. هستی. برخورد با مشتری خیلی براشون مهم بود طوریکه در مصاحبه بمن گفتن شما باید اینجا “نوکری” مردم رو بکنید!
متاسفانه باید گفت که علیرغم ظاهر زیبای این بانک، پرسنل به معنای واقعی به بردگی گرفته می شوند. در ابتدای استخدام از شما تعهدهای سفت و سخت گرفته می شود. مثلا یکی از مزایای این بانک این است که هرازگاهی برای شما سهام میخرند. چگونه؟از کارانه شما برمیدارند(بدون رضایت شما) و برای شما سهام بانک پاسارگاد را میخرند. با هرقیمتی که صلاح بدانند. در تعهد نوشته شده که شما اصلا اجازه خرید و فروش این سهم را ندارید و حتی اگر بانک سهم را فروخت میتواند پول را به حساب خودش بزند. به جای اینکه بریزد در حساب کارمند. تعهدنامه هم غیرقابل انتقال و بلاعزل هست. یعنی کاملا و بدون برگشت در اختیار بانک است. اگر استعفا دادین، حتی پول مانتو شلوار و کت و شلواری که برایتان خریده اند که در همان بانک بپوشید را از اول استخدام تا الان از تصفیه حسابتان کم میکنند. پول کلاسهای آموزشی که بانک فرستاده شما را تا کارهای بانک را یاد بگیرید را هم از تصفیه حسابتان کم میکند. حقوق ها به نسبت حجم کار بسیار کم است و وام مسکن هم باتوجه به گرانی مسکن اصلا عددی نیست. شاید ده درصد پول یک مسکن ساده در تهران باشد. تا ساعت چهار در بانک هستی اما از ناهار خبری نیست. یا هفت صبح که می آیی در شرکت صبحانه خبری نیست. فرهنگ سازمانی هم بسیار افتضاح است. افراد تازه کار تر تحقیر میشوند. مثلا کسی که ارشد است اجازه دارد هر زورگویی به شما انجام بدهد. مثلا میتواند بگوید بیا تمام این اسناد را کپی بگیر(کاری که وظیفه خودش است!)یا بگوید تو خیلی کند و ضعیفی!(دقیقا با همین ادبیات) آدم یاد سربازی میفتد که کسانی که زودتر آمده بودند به تازه کارها میگفتند مثلا دستشویی را تو باید بشوری.اصلا هم زمینه رشد فراهم نیست. یعنی حتی اگر بهترین باشی باید مثل ارتش مثلا چهار سالت پر شود تا بهت درجه بدهند.منابع انسانی بانک هم که کسی جرات ندارد باهاشون تماس بگیرد چون بسیار بی مسئولیت و بد جواب شما را میدهند. و احساس میکنی که نیروی انسانی به معنای واقعی برایشان اهمیت ندارد. و واقعا هم ندارد. بنده هم به معنای واقعی هرطوری بود فرار کردم. کلی هم از لحاظ مالی ضرر کردم اما ارزشش را داشت. چون واقعا از لحاظ روانی داشتم به مشکل میخوردم.
مزایا: بیمه تکمیلیبیمه
معایب: محیط غیر حرفه ایمحیط خسته کنندهپایه حقوق کممدیریت ضعیفحجم کار زیادعدم کنترل اعصابحقوق ناکافی در قیاس با حجم و میزان ریسک کار
پیوند یکتای این تجربهی کاری