شرکت سیما الکترو طب در زمینه اتوماسیون روشنایی، هوشمندسازی و کاهش مصرف انرژی، همچنین طراحی و اجرای پروژه های نورپردازی مراکز تجاری و اداری فعالیت می کند.
ویرایش اطلاعات شرکتمن در مصاحبه این شرکت قبول شدم اما نرفتم
اسفند سال 97 نیاز به نیروی فنی داشتند که پس از شش جلسه مصاحبه( یعنی شش بار من رو به مصاحبه دعوت کرد!) و پس از شش جلسه گفتن باید همزمان هم در شرکت عبیدی کار کنی هم برای ما، بری اونجا بهت ناهار هم میدن تازه.
خلاصه روز اول دیدم محیط شرکت فاجعه بود، یک شرخر حدود ساعت سه وارد شرکت شد، و یک دلال طلا ساعت چهار و نیم، اصلا معلوم نبود که کار این شرکت چیه و همه کاری توش انجام میدادن، بعد خود جناب بنیامین اومدند و یک لوله به من دادند که برش بزنم :)) و بعد هم یک لامپ ال ای دی که مونتاژشون کنم، وقتی دیدم انقدر اوضاع بی ریخته همون روز دوم دمم رو گذاشتم روی کولم و فرار کردم.
توی شرکت سیما الکترو طب هر کار مرتبط و غیر مرتبط به شما سپرده میشه چون تعداد کمه. مثلا اگر به عنوان حسابدار سیما الکترو طب باشید ممکنه انبارداری بدن و کار مدیریت مالی رو هم به شما بسپرن و همه چیز گردن شماست. حتی ممکنه بگن که خریدهای شرکت سیما الکترو طب و کارهای در حد کارگری مثل مونتاژ چراغ هم انجام بدید. در عوض بر خلاف ادعای خودشون حقوق تقریبا هیچ وقت سر وقت پرداخت نمیشه حتی در حد سه ماه ممکنه عقب بیوفته. حقوق حداقل وزارت کاری و کلی با منت حقوق میدن. هیچ وقت گول حرف هاشون رو نخورید که کلی وعده بهتون میدن و خیلی تاکید دارن که سیما الکترو طب یه مثل اعضای به خانواده است. وقتی از شرکت سیما الکترو طب بخوایید بیایید بیرون اون موقع است که میفهمید نه تنها غریبه اید بلکه دشمنتونن. سفته سعی کنید ندید حتی حسن نیت کار چون ممکنه بعد یک سوال و خورده ای کار کردن یفته رو به بهونه های مختلف ندن. مورد داشتیم حتی قرارداد نبستن و حقوق چند ماه شخص رو پرداخت نکردن (اون شخص واقعا نابغه بود و از دانشگاه برتر کشور اومده بود تجربه کسب کنه) و شرکت سیما الکترو طب از شخص حتی شکایت واهی هم کرده بود و کلی داستان شده بود. به شخصه بهتون میگم که سراغ شرکت سیما الکترو طب و شرکت های کوچیک (زیر حداقل ۲۰ نفر) نرید.
مزایا: بیمه
معایب:
پیوند یکتای این تجربه‌ی کاریسلام، من سه ماه تو این شرکت کار کردم مدیرش اقای بنیامین قاسمی هست، توافق کرده بودیم به مرور که دوره آزمایشی سه ماهه میگذره حقوقم افزایش پیدا کنه، از روز اول هربار گفتم حقوقم چقدره طفره میرفت و نمیگفت تا دو ماه که هیچ خبری از حقوق نشد وقتی هم میگفتم میگفت پول نداریم، بعد دوماه به اسرار و اجبار ۶ تومن برام ریخت گفت این حقوقت در صورتی که ارشد الکترونیک حداقل اون موقع ۱۰ حقوقش، گفتم از ماه سوم زیاد میشه دیگه گفت نه تا عید زیاد نمیشه که ۱۰ ماه مونده بود، بعد سه ماه برام ۶ تومن دیگه ریخت بازم با کلی منت که من تورو مثه بقیه نمیبینم من حقوق هیچ کیو ندادم و ...، بعد من به عنوان کارشناس الکترونیک تحقیق و توسعه استخدام شدم، گفتم حقوقم هم کم باشه ی چیژی یاد میگیرم، بعد دو هفته فرستادم برج بین الملل تهران سه تا ساختمون ۵۰ طبقه رو راه پله هاشو رو چارپایه چراغ بستن، بعد هم زد زیر حرفش که نه ما اینجا گچ کاری هم داشته باشیم خودمون باید انجام بدیم و گفت باید بری شمس آباد کارگاه پروفیل برش زدن که دو ساعت از تهران دور بود، کلا ۵ نفر بودیم که همون ماه سوم کاریم ۳, نفرمون استعفا دادیم هنوز هم با من تسویه نکرده عیدی سنوات و اضافه کاری هام و بعد یک سال نداده با هر شماره ای هم زنگ زدم بلاکم کرد، یبارم رفتم شرکت عین سریال هشدار برای کبرا ۱۱ تا منو دید با ماشین فرار کرد، همش برا هفت هشت میلیون بعد این اقا مشکل مالی هم نداره ولی عادت کرده مال مردم خوردن انگار، تسویه ی دو نفر دیکه هم با هزار بار زنگ و داد و بی داد ۶ ماه دیگه زد، اینم بگم به اجبار میگفت اضافه کاری وظیفه کارمنده و مدیر بخواد باید بمونه و از ۸ صب تا ۹ شب مارو نگه میداشت با حداقل حقوق کارگری که اونم سه ماه سه ماه نمیداد،
سلام.
من تابستون سال ۱۴۰۰ به عنوان کارآموز رفتم این شرکت و بعد اگه شرایط خوبی داشته باشه جذب بشم. دو ماهی که قرار بود برم اونجا به بهونه های مختلف و کرونا گفتن که نیا. من کمتر از دو هفته آخر کارآموزی رو اونجا بودم که تقریباً چیزی تو این مدت یاد نگرفتم. فقط یه سری قطعات پخش و پلای الکترونیکی بود که به دستور مدیر شرکت آقای قاسمی برای آشنایی با قطعات گفتن مرتب کن و بزار داخل قفسه ها که انگار یه جور مرتب سازی آزمایشگاه خیلی کوچیک که داخل خود شرکت بود بودش. البته اینو بگم قبل از این که برم شرکت توی اون دو ماه مدیر تحقیق و توسعه شرکت جناب مهندس فتحی خیلی آدم حرفه ای و کار بلد و متشخصی بود و تنها شخصی که به نظرم تو شرکت واقعا آدم کاری و با معلومات بالا بود ایشون بودن که تو مدتی که نبودم زیر نظر ایشون کلی بهم مطلب یاد دادن و مرتباً جلسه آنلاین میذاشتن و کارهای من رو پیگیری میکردن.به من برنامه نویسی میکرو و آلتیوم را به صورت مبتدی آموزش دادن که خیلی به دردم خورد. مدیر اصلی شرکت آقای قاسمی یه آدم معتاد و دائم درحال کشیدن سیگار، مشکوک و به شدت مرموز بود. دائما قرص میخورد که اسم یکی از قرص هاش رو سرچ کردم قرص مربوط به اعصاب روان بود. به نظرم من که کلاً آدم روانی بود ایشون. هر روز صبح با منشیش تو آشپزخونه صبحونه میخورد و من احساس میکردم روابط خاصی بین این دو نفر هست. چون تا نفر سومی میرفت آشپزخونه حرفاشون قطع میشد یا بحث رو عوض میکردن و تنها خانومی بود که همیشه تا دیر وقت میموند شرکت. شرکت خیلی کوچیک بود و به جز مدیر اصلی و منشی و مهندس فتحی یه حسابدار خانم بود که سرش تو کار خودش بود. کار این شرکت روشنایی بود که از شرکت های دیگه چراغ میخریدن و لیبل شرکت خودشون میزدن روش. این چیزایی بود که من تو دو هفته دیدم و تصمیم گرفتم کلاهمم افتاد سمت این شرکت نرم سمتش.