لیست

کامپیوتر، فناوری اطلاعات و اینترنت 11-50 نفر https://thelist-app.com/
تجربه‌ی کار در لیست را دارید؟ثبت تجربه‌ی کاری

معرفی شرکت


امتیاز 1 (1 تجربه)

یک شرکت ثبت رزرواسیون میز در رستوران و کلاب به صورت آنلاین می‌باشد

ویرایش اطلاعات شرکت

تجربه‌های کاری در لیست

Senior Backend Developer (PHP, Laravel) | تمام وقت


1

متاسفانه یکی دیگر از تله های هموطنان ساکن خارج...

من برنامه نویس PHP, Laravel هستم و اخیرا زبان Golang رو هم یاد گرفته بودم و دنبال شرکتی میگشتم که بتونم همزمان با ایجاد ارزش، در کنارش زبان Go رو هم پیش ببرم.

در سایت Jobvision این آگهی رو دیدم و آگهی استخدام برنامه نویس PHP. Laravel بود. منم رزومه رو فرستادم و یک تماس آنلاین داشتیم با تنها برنامه نویس بک اندشون و ایشون هم بسیار از مصاحبه راضی و خشنود. داخل پارانتز بگم که من شفاف به ایشون اعلام کردم که من توی کارهای Server Management, Linux, Devups اصلا تجربه ندارم و Go رو هم تازه شروع کردم و دوست دارم که توی شرکتی باشم که فرصت یادگیری این بخش ها هم مهیا باشه.

چند روز بعد با من تماس گرفته شد و قرار شد که شروع به همکاری داشته باشیم و برنامه نویس بک اندشون هم گفتن که کلا همه سرویس ها رو بردن روی Go و قراره من هم مستقر بشم روی پروژه جدید.

جلسه بعدی با Owner و مدیر خود شرکت بود که یک آقای ایرانی - آمریکایی بودن (برنامه نویس قبلی به من در اولین جلسه مصاحبه گفته بود که مدیر شرکت اخلاق خارجی ها رو داره، من دقیقا نفهمیدم اون موقع چی داره میکه و طبق تجربه های قبلی که با شرکت های اروپایی داشتم، گفتم شاید از لحاظ فرهنگی با ما فرق داره و برنامه نویس بک اندشون داره صرفا شفاف سازی میکنه که فرهنگی فرق دارن ولیاین رو با یک لحن خاصی گفت. خط قرمز اول).
ایشون حدودا 1 ساعت صحبت کردن و تقریبا تمامی چراغ قرمزهایی رو که یک کارفرما میتونست از خودش نشون بده رو نشون داد:
1. خیلی با افتخار میگفتن که دست به اخراجشون خیلی خوبه
2. سیستم کار کردن رو به شکل ساعتی در نظر گرفته بودن و ادعا داشتن که Fair ترین حالت ممکن هستش و قبلا تمامی مدل های دیگر رو امتحان کردن و به این نتیجه رسیدن که ساعتی کار کردن Fair هستش!
3. میگفتن که عشق به هموطن ها دارن و دارن سعی میکنن که با دادن حقوق بیشتر از نرم بازار بتونن دست ماها رو بگیرن که در زمان همکاری ایشون 5$ بر ساعت داشتن قرار داد میبستن که حقوق ماهانه موقعیت شغلی ایرانی-ریالی، ماهانه 55 بود که با بیمه، بیمه تکمیلی و عیدی و سنوات به عدد حدودی سالیانه 700 میلیون میرسید ولی حقوق ایکه ایشون در نظر گرفته بودن از نرم بازار کم تر بود. همه ما میدونیم که اگر قرار بود به فکر هموطن ها باشن حقوق 3000$ میداد، چرا باید عددی بین 700$ تا 1000$ دلار رو در نظر بگیره. تازه اگر 3000$ بده چیزی حدودا 4000$ تا 8000$ دلار ماهی داره ذخیره میکنه اگر قرار بود نیروی Local استخدام بکنه.
4. گفتن که برای جبران اون مابقی عدد که من سالانه از شرکت ایرانی دریافت میکردم، یه Bonus به من میدن ولی هیچ وقت عدد دقیقش رو نگفتن.
5. هیج قراردادی عقد نشد و فرمودن که سیستم، سیستم اعتماد هستش.

متاسفانه با اینکه همه اینها رو همون لحظه بعد از مصاحبه داشتم با خودم مرور میکردم و میدونستم که دارم اشتباه میکنم ولی به خاطر داشتن میزیت برنامه نویسی Golang قبول کردم.

به من وعده داده شد که از شرکت فعلی استعفا بدم و با خیال راحت بیام برای شرکت TheList کار بکنم.

روز اول کاری به من یک پروژه Symfony داده شد ( روز اول مصاحبه به من اطمینان خاطر داده بودن از من به هیچ عنوان کد زنی در حیطه Symfony نمیخوان من فقط قراره در قالب لاراول کد بزنم و در کنارش Go رو هم پیش ببریم). متاسفانه کد بیش برای 5 سال پیش بود و حتی نمیشد اپلیکیشن رو به صورت لوکال یا با داکر نصب کرد. نه من، نه برنامه نویسشون. بعد از 1 ماه تلاش شبانه روزی بالاخره تونستیم پروژه رو بالا بیاریم. وقتی ساعت کاری رو براشون فرستادم بالافاصله گارد گرفتن و کلی توضیح در مورد ساعت ها (اگر نیاز به دروغ گفتن بود که هر روز رو 8 ساعت فیکس پر میکردم و جای هیج بحثی هم نبود ولی من صادقانه روزی رو که 3 ساعت کار کرده بودم و 3 ساعت نوشتم و روزی رو که 12 ساعت کار کردم رو نوشتم 12 ساعت) ولی کاملا جو به این شکل بود که پشت سیستم نوشتن مهم نیست و اون تایمی رو که پای کد گذاشتی باید بنویسی. حرف از این شد که دقیقه به دقیقه نوشته بشه مثلا از ساعت 12:11 تا 14:23 فلان تسک رو انجام دادم و نرم افزار wakatime.com رو هم نصب کردیم که تایم ترک کامل داشته باشیم (چراغ قرمز بعدی).

ماه دوم اینجوری شروع شد که از برنامه ورژن 2 اپلیکیشن عقب مونده بودن و باید سریعا خودشون رو میرسوندن و به همین دلیل هر روز توی جلسه های مختلف تحت فشار گذاشته میشدیم که پروژه عقب مونده و تهدید و تهدید که این دیگه ورژن 2 هست و نباید عقب بمونه و بهانه ای قابل قبول نیست ( چراغ قرمز بعدی).

طبق تجربه ای که با لاراول داشتم اولین تسک رو که تسک بسیار راحتی هم بود تخمین زدم و بعد از اینکه وارد کد بیس Go شدم متوجه شدم که تازه داره شکل میگیره و خیلی از چیز ها اصلا آماده نیست و با تجربه شکسته بسته ای که از Go داشتم، شروع کردم به دولوپ کردن و اضافه کردن به کد بیس که مینی فریم ورکی که میخواستیم نوشته بشه و معماری ای برگفته از Domain Driven Design رو هم در داخل کد بیس پیاده سازی کردم و این زمان رو افزایش داد و تخمین ها به تاخیر میافتادن و هر روز با لحن بازجویانه که چرا تسک به تاخیر افتاده ( استفاده از Story Point ها به عنوان تحت فشار گذاشتن). متاسفانه من هم اجازه دادم که این استرس مدیر به من انتقال پیدا بکنه و تا ساعت 4 شب کد میزدم و این روند به روند استحلاکی تبدیل شد و من رو از پا درآورد و آخرین روزهای ماه دوم بود که دیدم اصلا نای کار کردن ندارم و بدن تازه از خواب پا شده کاملا خسته است.

در طول پیاده سازی فریم ورکی که برای Go داشتیم مینوشتیم، متوجه شدم که برنامه نویسشون اصلا کدی رو پوش نمیکنه به Git و من هم که سواد زیادی در Go نداشتم با مشکلات زیادی داشتم سر و کله میزدم ولی بالاخره کار رو درمیاوردم. ما قرار گذاشته بودیم که به دلیل کمبود وقت فقط E2E تست ها رو بنویسیم و من اولین کدی رو که پوش کردم، ایرادی به من گرفته شد که چرا Test Coverage نداری و من کاملا مبهوت بودم که قرار ما فقط E2E تست بود نه Unit Test و بالافاصله بعد از اینکه کد های من پوش شد، دیدم که کدهای خودش رو پوش کرد (جریان از این قرار بود که کدها رو نگه داشته بود که ببینه من چه قدر بلدم، طبق اعتراف خودش). دیزاینی که من برای کدها در نظر گرفته بودم به این شکل بود که تمامی Dependency Injection ها از طریق Interface ها صورت میگرفت که در آینده بشه توی Unit Test نویسی Object ها رو Mock کرد و ایشون داشتن ایراد میگرفتن که چرا از Interface استفاده کردی و بعد از این داستان من کاملا فهمیدم که ایشون حتی یه خط کد Unit Test هم ننوشته توی عمرش. بعد از این جلسه، کدهاییکه پوش کرده بود دقیقا استراکچر کدهای من رو داشت و من متوجه شدم که خودش هم اینقدرها هم Go بلد نیست که بعدها متوجه شدم با استفاده از Copilot خیلی از کارها رو پیش میبرده.

من در هفته دوم ماه دوم که دیدم دارم تیم رو عقب میندازم ( یا حداقل این حس رو به من داده بودن )، با برنامه نویس اشون یک جلسه ای رفتم و گفتم که اگر میبینید من به دردتون نمیخورم لطفا به من بگید که من دنبال کار بگردم و از هم جدا بشیم ولی به من اطمینان خاطر داده شد که من رو نگه میدارن و من تمامی این افکار منفی رو از ذهنم بیرون بکنم و با اطمینان خاطر به کارم ادامه بدم و اگر من به جایی نرسم، تقصیر اوناست و نتونستن Train بکنن. بعد از این ماجرا هم دیگر مدیر مجموعه در جلسات دیلی به من گیر نمیداد و من هم بسیار خوشنود که استرس کمی کمتر شده ولی همچنان من تمام تلاشم رو میکردم و این به شدت خسته کننده بود. من 2 ماه بود از خونه بیرون نرفته بودم.

هفته آخر ماه دوم بود که یکی از دوستان بهم نشون داد که شرکت دوباره آگهی زده و منم با خودم گفتم که نیروی بیشتر دارن میارن که از ورژن 2 عقب نمونیم و سر ماه بود که متوجه شدم از تمامی اکانت های شرکت دسترسی هام حذف شده و نه برنامه نویس و نه مدیر شرکت پاسخو نیستن. بعد 2 روز تماس بالاخره برنامه نویس جواب داد و گفت که کدت رو برده به 5 تا برنامه نویس دیگه نشون داده و اونا گفتن که خراب کاری کرده ( اگر همچین سناریویی بود، یه جلسه ترتیب میداد و میگفت آقا جان ما کد ریویو دارم و شما هم ادعا کردی Clean Code بلدی و این افراد قراره کدت رو بررسی بکنن و میتونستی خیلی راحت بعد از اون جلسه بگی، ما نمی تونیم با شما همکاری داشته باشیم). متوجه شدم که خود برنامه نویسه هم در این داستان دست داره. حتی حاضر نشدن رو در رو بگن ما نتونستیم همکاری داشته باشیم و رفتن بدترین شکل ممکن رو انتخاب کردن). قطع دسترسی و ناپدید شدن.

به من قول داده شد که حقوقم رو واریز بکنن و حتی اون رو هم واریز نکردن.

نتیجه:

1. مدیر شرکت فردی Unstable و Unreliable هستش و به هیچ عنوان نباید بهش اعتماد کرد.
2. مدیر شرکت همون جلسه اول ادعا داشت که Micro Management داره و واقعا هم داره از نوع آزاردهنده اش هم داره.
3. مدیر مجموعه استرس رو به تیم منتقل میکنه ( اعضای تیم نباید از سیاست کلان شرکت خبر داشته باشن، اگر مشکلی هست به مدیر مربوطه، مگر در سود شرکت نیروها سهیم هستن که توی ضرر و استرش هم شریک باشن)
4. مدیر و برنامه نویسشون هر دو افراد دروغ گویی هستن، به حرف هاشون اعتماد نکنین.
5. مدیر و برنامه نویس شرکت افرادی اغوا گر هست و رویا میفروشند ( وعده سهام شرکت و همکاری طولانی مدت و سود و ...).
6. مدیر شرکت فردی بسیار ثروتمند هستش ولی میومد توی جلسات میگفت ما پول نداریم و خونه ام رو فروخته ام و از این داستان ها برای القای حس شرم و گناه.
7. برنامه نویس شرکت در واقع دست راست مدیر هستش. ایشون، هم تیمی شما نیست. ایشون هم تیمی مدیر شرکت هست. ببنید منافع شرکت در بدست آوردن پول و کم کردن هزینه هاست و نیروی کار هم جزو هزینه حساب میشه و منافع نیروی کار هم در حقوقی هست که داره از شرکت میگیره. منافع نیروی کار با شرکت در تضاد هست. لطفا حرف برنامه نویسشون رو باور نکنید. من کتکش رو خوردم. تمامی حرف هایی رو که به ایشون زده بودم عینا گذاشته بود کف دست مدیر شرکت ( من یک ایمیل به مدیر شرکت فرستادم و در جواب ایمیلی ایکه به من فرستاده شده بود متوجه شدم تمامی حرف های رد و بدل شده بین ما به گوش مدیر رسیده)
8. من رو به عنوان برنامه نویس PHP, Laravel گرفته بودن ولی من رو به خاطر کند بودن در Go اخراج کردن.
9. شرکت قرار داد نمیبنده دقیقا بخاطر اینکه بتونه هر وقت خواست هر بلای رو سرو نیروش بیاره.و از روش کار کردن ساعتی ( روش Micro Management به روش دقیقه ای، دقیقه ای پول میدن نه ساعتی).
10. اگر به فکر هم وطنت هستی، قرار داد ببند. حقوق رو نمیخواد در حد اروپا بدی ولی یک سومش رو که میتونی بدی. ولی نه، از این خبرا نیست. شرکتشون رنج حقوقی 30 الی 40 تومن رو برای نیروهای تازه در نظر گرفته. میشه 500و 600 دلار. بگیم اصلا خیلی ترکوندن و سالی 15 هزار دلار گذاشتن کف دست برنامه نویس وطنی. حقوق یک برنامه نویس توی اروپا باید 80هزار تا 110 هزار تا بدن.


پیوند یکتای این تجربه‌ی کاری