ماموت مدیریت سیستم ها

کامپیوتر، فناوری اطلاعات و اینترنت 1-10 نفر
تجربه‌ی کار در ماموت مدیریت سیستم ها را دارید؟ثبت تجربه‌ی کاری

معرفی شرکت


امتیاز 2.15 (4 تجربه)

ارائه خدمات مشاوره در زمینه مدیریت و مهندسی فرایندها - طراحی سیستم برنامه ریزی منابع انسانی با اصول ای آر پی

ویرایش اطلاعات شرکت

تجربه‌های کاری در ماموت مدیریت سیستم ها

کارشناس PMO | تمام وقت


1.2

من غذای کارخونه رو نمیخوردم از خونه غذا میاوردم به این مدیر پروزه عقده ای خیلی گرون تموم میشد هی مسخره میکرد که چرا از غذای اونا نمیخورم ! غذاشون مزه کاغذ میداد و ضمنا هیچ ربطی به اون نداشت که چرا من از اون غذا نمیخورم باز فضولی میکرد !کلا پررو و وقیح و عوضی بود ! یه بارم یه اکسل رومن اشتباهی اسکل با دیتای خام فرستاده بودم این بدون اینکه چک کنه فرستاده بود برا جلسه اونجا ضایع شده بود زنگ زده بود سر من داد و بیداد میکرد مردک گاو ! اصلا به عنوان مدیر مسلط به اعصابش نبود چاله میدونی !! منم فقط گفتم باشه الان درستش رو میفرستم ! با آرامش ! انقدر بلند داد میزد که همه همکارام شنید صداشون از پشت تلفن ! من تازه کار ارامش و تسلط موقعیت ام از اون بیشتر بود ! اصلا حقی نداشت با من اونجوری حرف بزنه ! تهش گفت البته منم باید چک میکردم کارتو ! خودش اعتراف کرد ! خیلی کلا روانی بود ! اخرمم مثلا اومد من رو تنبیه کنه فرستاد واحد منابع انسانی اونم یه زن بی سواد از همسایه خودش تو کرج بود که حتی بلد نبود چهار تا عدد تو اکسل بزنه شده بود مدیر HR ! :) بعد تو اون یه هفته که تو اچ ار بودم دیدم مدیر فروش با کارمندش دست میندازن گردن هم جلو بقیه ( مدیر فروش مرد حدودا 35 ساله نیروش دختر 26 سالع) بعد قلقلکش میده و خلاصه فساد تمام ! اصلا این حرکات تو شرکت های خارج از ایران جلو بقیه قفله !هیچ دانش و ارزش افزوده ای به من اضافه نشد ! احساس پوچی میکردم ! هیشکی چیزی یادنمیگیره اینجا ! مخصوصا تو فیلد مدیریت پروژه خود این مدیر پروژه به من اعتراف کرد نیرو قبلی یه سری مطلب یادش داده این هیچی بلد نبوده !!!!!! یه چیز جالب تر مدیر عامل طبقه ما دورگه ایرانی- آلمانی بود بعد حس اروپاییش گل کرد یه روز بچه ها سرکار به جز همون دختره که قلقلکش میدادن!:) همه کفش اسپرت میپوشیدن یه بار گفته بود چرا پاشنه بلند نمیپوشید اونا هم گفتن پامون درد میگیره و خسته میشیم اینم گفت من پاهاتونو بیمه میکنم !!!!!!! خللصه اومدم بیرون از اون دیوونه خونه ولی واقعا تجربه اول مزخرفی بود برام !! روز یکه استعفا دادم مدیر پروژه باورش نمیشد فکر میکرد بعدیه هفته تنبیهی به غلط کردن بافتم گفت هر جا بری بهت بیشتر از این حقوق نمیدن فکر کرد سر حقوقو میرم ! منم با لبخند گفتم باشه شما اینجور فکر کرن ! جای بعدی حقوقم دو برابر بود


پیوند یکتای این تجربه‌ی کاری

مشاور و کارشناس | تمام وقت


4.0

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی در حوزۀ کاری ERP و به ویژه پیاده سازی SAP همیشه وجود داشته، بحث اندک بودن تعداد افراد فعال در این حوزه ست. به نحوی که تقریباً همۀ افراد فعال در این حوزه هم دیگه رو می‌شناسن و از همین رو خیلی وقتا می‌بینیم که قضاوت‌های غیرعادی و اگزجره -حالا چه قضاوت مثبت و چه قضاوت منفی - در خصوص افراد یا شرکت‌ها وجود داره که خلاف واقع هستند.

من وقتی که میخواستم به ماموت سیستم بیام از عده ای درباره ش بد شنیدم و عده ای دیگه ازش تعریف کردند. در این بین یا خیلی تعریف میشد از شرکت و یا خیلی بد گفته میشد و یه جورایی یه جای کار میلنگید. تا این که خودم بیشتر تحقیق کردم در خصوص شرکت و پرس و جو کردم و متوجه شدم که اون همه خوبی یا بدی بزرگنمایی شده هیچ کدوم صحت ندارن و ماموت سیستم یه شرکت با نقاط ضعف و قوت مخصوص به خودشه.

نقاط قوت این شرکت:

1. تقریباً آزادی کامل وجود داره برای پیشرفت، سرچ، امتحان کردن راه های جدید و حتی سرک کشیدن به حوزه های تخصصی جدید

2. تقریبا هر سوالی داشته باشید هر کس که بدونه و از دستش بر میاد پاسخ میده یا اگه ندونه ارجاع میده به شخصی که بلده

3. کسی دنبال این نیست که شما رو میکرومنجمنت کنه و کاملاً مدیریت بر اساس تسک ها انجام میشه

4. کتاب های خوب و داکیومنت های استانداردی که اتفاقا خیلی هم گرون قیمت بودن خریداری شده و علم به روز و جدید در اختیارتون هست

و نقاط ضعف:

1. ارتباط همکاران به دلیل چالش های پروژه و پیچیدگی ها و از همه مهم تر پراکنده بودن افراد در محل پروژه ها یکم سرد یا دور میشه بعضی وقتا

2. اینتگریشن بین افراد خیلی موضوع مهمیه در پیاده سازی ERP که گاهی اوقات ضعیفه و اسیب میزنه به فانکشنالیتی

3. حقوق و دستمزد بعضی افراد کمتر از چیزیه که دارن عرضه میکنند و عملا برخی افراد که خیلی هم خوب دارن کار میکنند کمتر از چیزی که باید میگیرن

در کل من حضور در ماموت سیستم رو برای افرادی که علاقه دارن در یکی از مدرن ترین حوزه های IT کار کنند توصیه میکنم :)


مزایا: بیمه تکمیلیکار با آخرین تکنولوژی هازمان کاری شناورکار در محیط مطبوع و به‌روزتیم حرفه ایتیم جوان و با انگیزهبرگزاری دوره‌های آموزشیتیم صمیمی

معایب: مدیریت بی ثباتجلسات بی نتیجهجلسات کاری بیش از اندازهمشکلات مالی شرکت

پیوند یکتای این تجربه‌ی کاری

مشاور و کارشناس | تمام وقت


1.2

سلام

متاسفانه ایرانی بودن و تحریم گویا همه چیز رو توجیه میکنه.

واقعا گاهی سکوت جایز نیست

پیام زیر کمی طولانی اما بخشی از تجربه کاری یک جوان در بیزینس سپ ایران هست.

عمق فاجعه صرفا به قرارداد و اخذ چک و سفته سنگین به بهانه آموزش و بعدتر فشار حقوقی و کاری به کا مندان ختم نمیشه.

من سه سال هست که در بازار سپ وارد شدم و میخام بگم با فضای مسموم و استثمارگر این بازار نسبت به پرسنل و مهندسان این مملکت روبه رو هستیم.

من از فاجعه ای به نام ماموت سیستم ( یا سیستم های مدیریت دیجیتال _ به‌علت فاجعه عملکرد،سطح سودآوری و نوع برخورد با مشتری از زیرمجموعه ماموت خارج شد)

صحبت میکنم

در سه سطح

١- رفتار سازمانی با کارمندان

٢- مدل فکری مدیران

٣- کیفیت کار و پیاده سازی

موضوع ماموت سیستم از مدیر ارشد غیرآی تی شروع میشه که شرکت رو به دید بازار تهران میدید و سیاست مدیریت دکان رو در این شرکت اجرا می‌کرد.

ایجاد فضای کنترل بازار و استثمار کارمندان جهت جلوگیری از خروج از شرکت هم از ایشون شروع ‌شده که البته یکی از پر ریزش ترین شرکت‌های حال حاضر رو نتیجه داده.

در سطح مدیران میانی فاجعه شدیدتر هست.

من با اکثر مدیر پروژه های قدیم و جدید کار کردم.

برای مثال یک مدیر میانی دو جمله زیر رو به من، بعنوان فردی که نگاه پیشرفت و یادگیری سپ براش اولویت بوده، زده شده.

١- هر جا بخوای بری، باز هم آدم مایی

و جمله روز آخر

٢-تو هیچی بودی، ما اینجا تو رو آدم کردیم. چقد طلبکاری. (در صورتی که من صرفا پیگیر حقوق تعیین شده خودم بودم)

و مورد دوم

مدیر میانی دیگه ای که به حدی غیرحرفه ای و با رفتار غیر بیزنسی هستن که طی حضورشون بعد از لایو یک پروژه، باعث شدن اکثریت افراد کلیدی از پروژه خارج بشن و زیرمجموعه مستقیم ماژول خودشون هم تحت فشار روحی شدید و کنترل بودن.

البته ایشون جزو مدیران خوب شناخته میشدن چون پروژه خروجی مالی داشت و فقط همین برای مدیران ارشد مهم بود. هر چند که پروژه ذات پولساز داشت.

مورد سوم

مدیری که بخاطر یک ایمیل مشتری و ناراحتیشون، طی تماس به من گفتن که "من بخاطر حمایت از کار تو خودمو خراب کردم"

برای من جالب بود. کار من؟ مگه این شرکت مال منه. پس کار مدیر پروژه چی هست!!

تعهد به شرکت موج میزد. من که حالا هیچ.

مورد چهارم

مدیر بعدی : ببین بازار سپ کوچیکه. خودتو خراب نکن. استعفا دادی ولی بازم کاراشون رو انجام بده. تهش باید برگردی همینجا

مورد پنجم

مدیر اداری که عامل اجرایی سوءاستفاده از کارمندان در مسائل حقوقی بودن و روز آخر به من گفتن که چون تسویه کردید، حقوق باقیمانده بهتون تعلق نمیگیره و البته بعدش طی پیگیری حرف خودشون رو اصلاح کردن.

در سطح سوم

عدم تمایل به خرید اکانت لرنینگ هاب (مرجع بین المللی آموزش سپ) بعد از یک سال پیگیری مکرر. عدم تمایل جهت نصب سرورهای تستی جهت آموزش و مهم نبودن رشد کارمند برای مدیران ارشد و میانی.

عدم وجود سرمایه انسانی موثر در شرکت و بالطبع رشد رفتارهای استثمارگر مدیران.

تهدید به خراب کردن کارمند در شغل بعدی و تماس با مدیر شرکت بعدی

عدم انجام وعده ها و فرهنگ سوءاستفاده از کارمندان که حتی گاهی رنکینگ مدیر میانی رو تعیین می‌کرد.

در انتها اگر بخوایم سطح کاری رو به نسبت پارتنر گلد سپ مقایسه کنیم؛ (دسته بندی جهانی شرکت‌های پیاده ساز)

رتبه پارتنر آهن پاره زنگ زده که ازش برای ساختن سقف استفاده کردن رو میشه داد.

سقفی که آینده بیزینس سپ در ایران و عملا آینده امثال من رو میخاد بسازه.

نظر شخصی من این هست که سهم بزرگی از این سوءاستفاده و استثمار تقصیر کارفرماهاست. با همکاری در این روند در قراردادهای عدم جذب مشاوران و جابجایی کارمندها و افزایش اعتبار این رفتارها دامن میزنن که البته خودشون هم در انتها قربانی این مدل هستن.

متاسفانه راه برای سفسطه و توجیه هر رفتاری زیاده. چون تحریم هست


مزایا: تعهد بالای پرسنل به کارتیم جوان و با انگیزه

معایب: مدیریت بی ثباتعدم دریافت پاداشحقوق ناکافیعدم امنیت شغلیپایه حقوق کممدیریت ضعیفبی نظمی کاریبد قولساعت کاری بالاجلسات بی نتیجهعدم توازن کار و زندگیعدم کنترل اعصابعدم پرداخت به موقع حقوقهدر دادن منابعجلسات کاری بیش از اندازهمشکلات مالی شرکت

پیوند یکتای این تجربه‌ی کاری

کارشناس PMO | تمام وقت


2.2

اول از همه بگم خیلی خوشحالم این شرکت به وضعیت اسفباری رسید و الان دیگه تو آفیس تهران حضور نداره تجربه من برای حدودا 6 سال پیشه ولی لازم دونستم بنویسم : اولا اگه بشخصی به اسم "مز** موس** " مدیر پروژه اتون بود فقط فرار کنید فرار :) یه آدم متوهم عقده ای روانی بی سواد که فقط به خاطر باند بازی شده مدیر من وقتی رفتم تازه یه سری دوره های تخصصی از فرانسه گذرونده بودم و کار اولم بود بعد اصطلاحاتی که برای مدیرت پروژه به کار میبردم و همه میدیرت پروژه ای ها به گوششون خورده این شخص بلد نبود و حرصش کمیگرفت و میخواست من رو هی ضایع کنه هی تیکه مینداخت جلو جمع حتی یه بار از داکیومنت هایی که خودشون داده بودن من یهمطلبی رو گفتم اون گفت نه اینجوری نیست شزط بندی کردیم حرف کی درسته حرف من درست در امد داشت از خشم منفجر میشد ! :))))))))) یه ماه اول دفتر مرکزی بودیم جو به شدت کنترل گر طوری که میومدن پیشمون میشستن ببینن چه جوری تو اکسل داده وارد میکنیم یه حس استرس میدادن مدیر پروژه ها بعدا فهمیدم چون میخاستن یاد بگیرن!:) خودشون بلد نبودنروز اول چن تا کتاب به زبون انگلیسی حدود 500 صفحع ای از SAP به ما دادن تا بعد از ظهر باید میخوندیم ادم سردرد میگرفت ! مبحثی که من هیچ سر رشته ای نداشتم اونم به زبون انگلیسی با لغات تخصصی ! گاو از اینا بیشتر میفهمه ! تازه کار اولمم بود ! بعد شرکت چن تا منشی داشت برا رفتن به محل پروژه من pmo باید ماشین هماهنگ میکردم !!!!!!!! اعتراض هم میکردی میگفتن اینجا اینجوریه! کلا خیلی بی لول و بی شخصیت بودن ! بعد یک ماه مارو بردن ماموت دیزل که کیلومتر 8 جاده کرج بود بدون اینکه روز اول کاری در مورد این جا به جایی بگن از قبل میدونستن ولی به ما نگفته بودن ! منم اینجا چون وزرا به خونه امون نزدیک بود رفته بودم ! خلاصه هفت و نیم صبح با ی سمند سه نفر پشت میشستیم دو ساعت و نیم تو راه تا برسیم کارخونه اونجا من مریض شدم سرفه های شددی بعد دود ماشین الات همزمان میومد تو حلق من از پنجره تشدید میکرد سرفه منو مدیر پروژه اونجا میدید وضع منو نمیذاشت پنجره ر ببندم ! انسان نما ! اخرشم کلی انگ برم کرد و اینا گفت کارت رو خوب انجام نمیدی و با بقیه مشکل داری زیر آب من رو نیروهاش زده بودن چون یه بار تو ماشین گفتم اینا هنوز اونروی من رو نیددن گذشاته بودن کف دستش این جمله من رو همکارام ! چن بار هم با مید پروژه کارفرما که ادم جاهل چاله میدونی بود یه کم بحث شد البته اون کلا با همه دعوا داشت اونم چغلی کرده بود اینم سر اینا شاکی بود تازه میگفت کارت رو خوب نجام نمیدی و اینا


پیوند یکتای این تجربه‌ی کاری